من بی پناهم تو بی گناهی
- دل به تو دادم ،
چه اشتباهی از تو کشیدم شکل کبوتر
- نقاشی ام رو بگذار و بگذر تو این نبودی ،
من بد کشیدم
- آخه دلت رو هرگز ندیدم ت
و بی گناهی ،
من بی پناهم
- ایمن بمانی از اشک و آهم
دو دریچه،دو نگاه،دو پنجره
دو رفیق،دو همنشین،دو حنجره
دو مسافر تو مسیر زندگی
دو عزیز دو همدم همیشگی
با هم از غروب و سایه رد شدیم
قصه ی عاشقی رو بلد شدیم
فکر میکردیم آخر قصه اینه
جز خدا هیشکی ما رو نمیبینه
دو غریبه دو تا قلب در به در
دو تا دلواپس این چشمای تر
دو تا اسم،دو خاطره،دو نقطه چین
دو تا دور افتاده ی تنها نشین
عاقبت جدا شدن دستای ما
گم شدیم توو غربت غریبه ها
آخر اون همه لبخند و سرود
چشم پر حسادت زمونه بود ....
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1