بهر هر یاری که جان دادم به پاس دوستی
دشمنی ها کرد با من در لباس دوستی
کوه پا بر جا گمان میکردمش،دردا که بود
از حبابی سست بنیان تر اساس دوستی
بس که رنج از دوستان باشد دل آزرده را
ای بین دشمنی دارد هراس دوستی
جان فدا کردیمو یاران قدر ما نشناختند!
کور بادا دیده ی حق ناشناس دوستی
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10